ماه کوچولوی قلب ما

نوروز١٣٩٤

عزيزدلم عيدت مبارك اين اولين عيدتووقشنگترين وبهترين عيدمن بودچون تودركنارمي، عروسكم نميدوني چقدخوشحالم كه اين سال تحويل دركنارم بودي،دخترنازم ممنونم ازاين حس قشنگ  كه بهم دادي وازاينكه مادرتوام خداروشكرميكنم امشب خيلي خوش گذشت به هرسه تامون وبابايي كلي فيلم قشنگ گرفت  تونستيم به خونه هردومادربزرگ بريم  وكلي خودتوتودل همه جاكردي  قوربونت برم خيلي خوردني شدي ودنبال من و بابايي چشم ميگردوني   
1 فروردين 1394

تولد ماه کوچولوی ما

ماهک نازنین ما بعد از یه عالمه انتظار، صبح پنجشنبه شانزدهم اسفند به دنیا اومد. اولین سوالی که از پرستار پرسیدم این بود که سالمه ؟ گفت آره مثل دونه اناره ! نشونم داد، ماهک واقعا یه فرشته بود. عزیزم...     عزيزدلم ميخوام كامل خاطره روزميلادت روبنويسم(٥شنبه ١٦بهمن) ا ون روزساعت ٥:٣٠ بيدارشدم همه چيزآماده بودخونه روكامل مرتب كردم گهواره ماهك عزيزم كنارتختم بودوبهش نگاه ميكردم وتوفكراين بودم كه دخترنازم قراره اونجابخوابه استرس داشتم اما نميزاشتم زياد اذيت بشم چون خوشحال  بودم كه طبيعي زايمان نميكنم وتونستم دكترروراضي به سزارين كنم.دوش گرفتم ويه آرايش ملايم كردم وبابايي روبيداركردم باهم نمازصبح رو خونديم ه...
23 اسفند 1393

قبل از تولد

ماهک نازنینمون 48 ساعت دیگه به دنیا میای. از لحظه اولی که متوجه بودنت شدیم زندگیمون پر از عطر زیبای وجودت شد. از همون تست اول بارداری تا اولین سنوگرافی و شنیدن صدای زیبای قلبت، سنوگرافی های بعدی و خمیازه باور نکردنیت در 5 ماهگی و حس با شکوه دختردار شدن در همین ایام، خرید سیسمونی و روز به روز بزرگ شدنت زیباترین و با معنا ترین هدیه هستی به ما بود. ما از نوشتن و بیان تک تک این لحظه ها عاجزیم، فقط بدون که میخوایم هر چه زودتر در با تمام وجود در آغوشت بگیریم و ...
15 بهمن 1393